سکستراپی » مقالات سکستراپی » روانشناسی جنسی کودک و نوجوان

روانشناسی جنسی کودک و نوجوان

کودک و نوجوان

روانشناسی جنسی

حوزه‌ای از روانشناسی است که به مسایل مربوط به روابط جنسی از جمله رفتارهای جنسی، اختلالات جنسی و عوامل موثر در روابط جنسی زنان و مردان می‌پردازد.

روانشناسی جنسی کودک و نوجوان

بخشی از رفتارها و اختلالات در سنین کودکی و نوجوانی مربوط به مسائل جنسی است، روانشناسی جنسی کودک و نوجوان به این مسائل می پردازد.

بلوغ زودرس و دیررس در روانشناسی جنسی کودک و نوجوان

بلوغ زودرس به ظاهر شدن زودهنگام علائم بلوغ جسمی و هورمونی گفته می‌شود. این اختلال می‌تواند دلایل بسیار مختلفی داشته باشد و مانند هر پدیده‌ی غیرطبیعی دیگری، پیامدهایی در پی خواهد داشت. بلوغ معمولا در دختران بین سنین ۸ تا ۱۳ سال و در پسرها بین سنین 10 تا ۱5 سال آغاز می‌شود. پزشکان بلوغ زودرس را زمانی تشخیص می‌دهند که به دلایلی نامعلوم، این روند طبیعی زودتر آغاز شود و با رشد استخوان و جهش رشدی همراه باشد.

برای درمان بلوغ زودرس معمولا از آمپول‌هایی استفاده می‌شود که به‌طور موقت مانع کارکرد تخمدان‌ها می‌شوند و این موضوع سبب می‌شود روند طبیعی رشد قدی و روانی ادامه یابد و با قطع این دارو دوباره روند بلوغ از سر گرفته می‌شود.

در نظر داشته باشید:

  • نگران شدن درباره‌ی بلوغ زودرس کودک‌تان کافی نیست! شما به‌عنوان پدر و مادر باید علائم بلوغ زودرس را جدی بگیرید. این علائم باید توسط متخصص مورد بررسی قرار بگیرند.
  • کودکان و والدین نباید به بلوغ زودرس به چشم یک بیماری ترسناک نگاه کنند.
  • علائمی که ممکن است علائم بلوغ زودرس در نظر گرفته شود، اغلب به این اختلال ربطی ندارند و خودبه‌خود حل می‌شوند.
  • بسیاری از کودکانی که علائم بلوغ زودرس دارند، هم از لحاظ پزشکی، هم از لحاظ روانی و هم از لحاظ اجتماعی سالم هستند و مشکلی ندارند.

به طور کلی بلوغ دیرتر از سن 14 سالگی در دختران و بلوغ دیرتر از سن 16 سالگی در پسران را بلوغ دیررس گویند، تاخیر بلوغ در پسرها شایع تر است.

بلوغ دیررس ممکن است به دلیل نقص در تخمدان، بیضه و یا قسمت‌هایی از مغز که در ارسال هورمون به آن ها دخیل هستند (هیپوتالاموس و هیپوفیز) رخ دهد. این دو نوع مشکل را هیپوگنادیسم اولیه و ثانویه می‌نامیم.

بلوغ دیررس معمولا با یک معاینه فیزیکی تشخیص داده می شود و در صورت لزوم می توان از آزمایش خون و تست های تشخیصی برای پی بردن به عملکرد هیپوتالاموس و هیپوفیز، تعیین سن استخوانی بیمار و تصویربرداری از جمجمه استفاده کرد.

مقدار هورمون ساخته شده در مغز، تخمدان‌ها یا بیضه‌ها، از طریق آزمایش خون قابل اندازه‌گیری است. همچنین از روش‌های تصویربرداری مانند سونوگرافی برای تشخیص اندازه و ظاهر تخمدان ها یا بیضه‌ها استفاده می‌شود. اسکن ام.آر.آی یا سی تی اسکن به پزشک اجازه می دهد که با مشاهده درون مغز، به بررسی غده هیپوفیز بپردازد. این تصاویر می‌تواند وجود تومور یا اختلالات غده هیپوفیز را به‌ خوبی نشان دهد. همچنین پزشک می‌تواند با تعیین سن استخوانی با اشعه ایکس (از دست و مچ) میزان رشد استخوان‌ها را مورد بررسی و سنجش قرار دهد.

اگر شخص به خاطر تأخیر یا نداشتن رشد و بلوغ دیررس، شدیداً نگران و مضطرب باشد، برخی از پزشکان با تجویز داروهای مکمل هورمون جنسی، بلوغ را جلو می‌اندازند. اگر علت بلوغ دیررس یک بیماری زمینه‌ای دیگر باشد، درمان بیماری، بلوغ دیررس را هم برطرف می‌کند. درصورتی‌که پسر نوجوانی تا سن 16 سالگی علائم بلوغ را نداشته باشد، ممکن است مصرف تستوسترون برای او تجویز شود. با مصرف دوز پایین تستوسترون، بلوغ شخص آغاز می‌شود و برخی خصوصیات مردانه مانند عضلانی بودن در بدن او شکل می‌گیرد. برای دختران، در صورت نیاز به درمان، دوزهای بسیار پایین استروژن تجویز می‌شود. درصورتی‌که بلوغ دیررس بر اثر اختلالات ژنتیکی باشد، قابل درمان نیست اما انجام هورمون‌ درمانی باعث شکل‌گیری خصوصیات جنسی در فرد می‌شود.

عوامل پرخاشگري در نوجوانان
خودارضایی نوجوانان

خودارضایی نوجوانان

ارضا شدن به صورت غیر عادی بواسطه تحریک مجازی توسط عکس فیلم و یا شخصیت و انجام سکس خیالی در ذهن را خودارضایی می نامند.

خودارضایی ریشه در اضطراب دارد و برای درمان آن می بایست عوامل اضطراب زا را برطرف کرد.  تغییرات جسمی، هورمونی، هیجانی و شناختی در نوجوانان باعث می شود آن ها به محرک های جنسی توجه و کشش بیشتری داشته باشند و بیشتر به سمت جنس مخالف خود کشیده شوند .

تماس با اشیاء ، تصویر ، فیلم ها و افرادی که میل جنسی را فعال می کنند . در نوجوانان پسر، نگاه به محرک های جنسی از طریق تصویر موجب بیداری میل جنسی شده و او را به سمت استمنا می برد . به همین دلیل است که بسیاری از نوجوانان پسر تمایل بیشتری به جمع آوری تصاویر و فیلم های جنسی دارند .

مکان و زمان خلوت و مناسب اجازه می دهد که نوجوان تحریک های بایگانی شده در ذهن خود را به سطح هوشیاری و اگاهی بیاورد و فعال شود و اقدام به خودارضایی کند .

ویژگی های روحی و رفتاری ضعیف مانند درون گرایی، اضطراب و نداشتن مهارت های اجتماعی موجب می شود نوجوان را مستعد خودارضایی می کند .

تحقیقات نشان داده است نوجوانان پسر که اعتیاد به خودارضایی دارند در طولانی مدت دچار مشکلات روحی می شوند. آن ها انتظارات جنسی بسیار بالایی دارند و در رابطه ی بعد از ازدواج با همسر خود دچار مشکل هستند.

برخی از مردان به علت انجام خودارضایی در دوران مجردی، حتی پس از ازدواج نمی توانند از این رفتار انحرافی دست بردارند. در این گونه موارد می توان از اصطلاح «اعتیاد به خودارضایی» استفاده کرد. متاسفانه این مردان با این استدلال اشتباه که «اگر ازدواج کنند، خودارضایی را ترک خواهند کرد»، اقدام به ازدواج می کنند.

ضعف و تحلیل قواى جسمانى‏ و کاهش انرژى جسمانى بدن از مضرات مهم و جبران ‏ناپذیر خودارضایى مردان است. احساس خستگى عارضه طبیعى انزال در مردان است حال اگر خودارضایى بصورت یک عادت مدام تکرار شود این ضعف و خستگی همواره همراه فرد خواهد بود. در نتیجه به مرور زمان ضعف و بى حالى در فرد تثبیت شده و یک طبیعت ثانوى براى او ایجاد مى‏ کند. کاهش و تخلیه مکرر قواى جسمانى در مردانی که خود ارضایی می کنند به ضعف عمومى و دائمى بدن مى ‏انجامد.

ناسازگاری و پرخاشگری کودک و نوجوان

تغييرات بدني و رواني كه در سنين نوجواني اتفاق مي افتد تعادل روحي نوجواني را برهم زده و ناسازگاري هايي مثل پرخاشگري در او ديده مي شود.

فرد ناسازگار کسی است که عمدا و دائما از اطاعت از یک مقام بالاتر، خودداری می کند یا با آن مخالفت می کند و یا آنرا حتی به مبارزه می طلبد و پرخاشگري رفتاري است كه به قصد آزار كسي يا آسيب رساندن به چيزي ابراز مي شود.

شيوع پرخاشگري در ميان نوجوانان، موجب نگراني بسياري از خانواده ها، اوليا، مربيان است. مواردی كه سبب ساز خشم مي‌شود را می توان با شناخت عوامل پرخاشگري، پيش بيني و پيشگيري از زمينه هاي پرخاشگري از بين برد و رفتارهاي پرخاشگرانه نوجوان را كنترل نمود.

در مطالعه‌اي طولي(هيرسمن و همكاران، 1984) ميزان پرخاشگري تعدادي كودك در زمان‌هاي مختلف و طي سال‌هاي متمادي( از 8سال تا 30سال) اندازه‌گيري شد. نتايج تحقيق نشان داد كودكاني كه در 8 سالگي از سوي همسالانشان به عنوان پرخاشگر معرفي شده بودند در سال‌هاي بعد نيز توسط ديگران به عنوان پرخاشگر معرفی می شدند. اين افراد از كودكي تمايل داشتند كه خود و ديگران را به عنوان پرخاشگر به حساب آورند و دنيا را يك مكان پرخاشگرانه در نظر مي‌گرفتند. آنهايی كه در سن 8سالگي به عنوان پرخاشگرانه‌ترين افراد معرفي شده بودند به احتمال زياد در بزرگسالي سه مرتبه بيشتر با پليس سروكار داشتند. بيشتر آنها در سن 30سالگي به زندان و دادگاه رفته بودند و با همسر و كودكان خود رفتارهاي پرخاشگرانه‌اي داشتند. بنابراين برچسب پرخاشگري بر روي نوجوان تاثيرات عميقي بر روي رفتار و شخصيت نوجوان دارد و به شدت بايد از آن اجتناب كرد.

عوامل پرخاشگري در نوجوانان

يكي از دلايل پرخاشگري نوجوانان پسر افزايش ترشح هورمون تستوسترون(معروف به هورمون پرخاشگری) در دوران بلوغ است.

  1. از ديگر عوامل مهم رفتار پرخاشگرانه، اعمال شيوه‌هاي تربيتي مستبدانه و پرخاشگرانه در خانواده است.
  2. يكي از دلايل تكرار رفتار پرخاشگرانه اين است كه نوجوان به اين نتيجه مي‌رسد كه نه ‌تنها رفتار پرخاشگرانه‌اش منجر به پيامد بدي نمی شود بلكه تقويت هم مي‌شود. مثلاً والدين گاهي چون حوصله سر و صدا و داد و فريادهاي نوجوان خود را ندارند يا از رفتارهاي پرخاشگرانه او مي‌ترسند، هنگام بروز رفتار پرخاشگرانه از سوي نوجوان سريع او را به خواسته‌اش مي‌رسانند تا او را آرام كنند، در نتيجه نوجوان ياد مي‌گيرد براي رسيدن به خواسته‌اش پرخاشگري كند. گاهي هم نوجوان تنها براي جلب توجه والدين به خود و قراردادن خود در كانون توجه خانواده پرخاشگري مي‌كند و والدين نيز بدون آنكه متوجه باشند با توجه به او (توجه مثبت مثل دلسوزی كردن) او را به خواسته‌اش مي‌رسانند و به اين ترتيب احتمال اينكه در دفعات بعد براي جلب توجه والدين، پرخاشگري كند را افزايش می دهند.
  3. دوران نوجوانی، دوران جدايي از خانواده و پيوستن به گروه همسال است. اگر دوستان و افرادي كه نوجوان در بيرون از خانه با آنها دوستي مي‌كند، افرادي پرخاشگر و زورگو باشند، احتمال اينكه نوجوان نيز پرخاشگر شود افزايش می يابد.

یکی از بهترین راهکارها برای برخورد با عصبانیت نوجوان این است که کشف کنید چه چیزی در زیر خشم نوجوان نهفته است:
آیا فرزند شما غمگین یا افسرده است؟
آیا او نسبت به همسالانش احساس بی کفایتی یا حقارت می کند؟
آیا نیاز به کسی دارد که بدون قضاوت کردن به حرف هایش گوش دهد؟
آیا از موضوعی نگران است؟

سکستراپی
بحران هویت در نوجوان

بحران هویت در نوجوان

اگر بزرگ سالان ويژگی هاي اين دوره از تحول را بشناسند و با نوجوانان برخوردي مناسب داشته باشند، هم نوجوانان به هويت خويش دست مي يابند و هم بزرگ سالان كم تر احساس نگراني مي كنند.

هویت كه معادل واژه لاتین (Identity) می باشد یعنی اعتقاد به اینكه ما فردی متمایز از دیگران و همچنین شخص مهم و با ارزشی هستیم. به عبارتی دیگر هویت عبارت از افتراق و تمیزی است كه فرد بین خود و دیگران می گذارد، هویت شخصی، یك ساختار روانی اجتماعی است یعنی هم شامل طرز تفكرها و عقاید می شود كه معرف فرد است و هم نحوه ارتباط فرد با دیگران را می رساند.

پدیده نوجوانی ،با این پرسش اساسی همراه است که نوجوان از خود می پرسد”من کیستم” این پرسش را که چند سال ادامه خواهد یافت “جستجوی هویت”می نامند. در واقع مساله این است که چه می‌شود که هیچ فردی نه مانند کسانی می‌شود که قبل از اودراین جهان زیسته اند ونه مانند کسانی خواهد شد که پس ازاوبه این جهان خواهند آمد. نوجوانی که با این پرسش اساسی روبروست می داند که بزودی باید مسوولیت زندگی خویش را شخصاً برعهده گیرد و از خود می پرسد: باید چگونه زندگی کنم؟ چه حرفه ای راباید انتخاب کنم؟ در ارتباط باجنس مخالف وزندگی خانوادگی آتی چه خواهم کرد؟ با کدام باورهاوارزشها بایدزندگی کنم؟

عدم موفقیت یك نوجوان در شكل دادن به هویت فردی خود اعم از اینكه به علت تجارب نامطلوب كودكی باشد یا شرایط نامساعد فعلی، بحران ایجاد می كند كه بحران هویت یا گم گشتگی نام دارد. در هنگام بحران هویت، نوجوان دچار تضادها و كشمكش های ضد و نقیض می شود، به پدر و مادر خود علاقه دارد و از طرفی به خاطر امر و نهی های مكرر، از آنها تنفر هم دارد، هم از نظر اقتصادی و عاطفی وابسته به آنان است و هم می خواهد مستقل عمل كند و با آنها مخالفت می كند، این تضادهای درونی به رفتارهای ضد و نقیض می انجامد و نوجوان را شدیداً دچار اضطراب و ناراحتی ذهنی می كند.

اریکسون مراحل رشد انسان را به هشت مرحله تقسیم کردو دوران نوجوانی و بلوغ را پنجمین مرحله از مراحل هشت گانه رشد قلمداد کرده است. بحران این مرحله بیدار شدن احساسهایی ازهویت درمقابل گم گشتگی نقش اتفاق می افتد. بیرون آمدن از دوره نوجوانی با احساس هویت مستلزم آن است که خود پنداره به دوطریق تکامل یابد،اول، شخص باید خودپنداره هایی را که در طول چهارمرحله روانی پیشین شکل گرفته است تحکیم بخشد،دوم، خود این خود پنداره منسجم بایستی با تصوری که دیگران از او دارند یکی باشد. تنها بدین طریق احساسی کامل ازهویت می تواند پدیدآید.

مشکلات ناشی ازناتوانی درهویت یابی:

  • از خودبیگانگی: بیگانگی به معنی رد وانکار عمیق ارزشهای اجتماعی ودوری وجدایی ازدیگران است که از حد بدبینی های نوجوانان معمولی بسیار فراتر می رود. شکل تازه تری از احساس بیگانگی در بین نوجوانان مشاهده شده است که ویژگیهای این نوع عبارتند از احساس عزلت وتنهایی، تمنای رابطه صمیمانه و نزدیک، دشواری در دستیابی به آن، احساس سرگشتگی، نقصان در احساس معنی داربودن و جهت دار بودن زندگی و احساس هویت نامشخص وپ راکنده.
  • اعتیاد به مواد مخدر: نوجوانانی که هنوز هویت کسب نکرده اند ممکن است برای فرار از تعاضهای روان به مواد مخدر روی آورند. ازنظر کسانی که با نوجوانان کار می کنندمهمترین خطر این نیست که نوجوانی گه گاه مقداری مشروب الکلی بنوشد و یا در مجلسی بادوستان “برای تفریح” حشیش مصرف کند، بلکه وضع وقتی خطرناک می شود که نوجوانی به صورتم مکرر در واکنش به احساس نا امنی، آشفتگی روانی، احساس حقارت و طردشدگی و بیگانگی، تعارض با والدین و یا مشکلات زندگی روزمره به مواد مخدر روی می آورد. شمار بسیاری از نوجوانان آسیب پذیر گمان می کنند که به خاطر تفریح یا تجربه مواد مخدر مصرف می کنند اما به زودی در می یابند که مصرف این مواد به صورت تکیه گاه روانی آنها درمی آید و نمی توانند آن را کنار بگذارند. برخی از علل روی آوردن نوجوانان به مواد مخدر عبارتست از: دردسترس بودن مواد مخدر،‌ فشار دوستان وهمسالان، طغیان علیه والدین، گریز از ناملایمات زندگی، آشفتگی عاطفی، احساس بیگانگی و طردشدگی.
  • بزهکاری: بزهکاربه نوجوانی گفته می شود که بین 16تا18 سال سن دارد و رفتارش به نحوی است که که ازطریق قانونی قابل مجازات است. بعضی از اعمال بزهکارانه مانند دزدی، حمله شدید،‌ تجاوز، آدم کشی یا استفاده ازمواد مخدر در صورتی که از سوی بزرگسالان صورت گیرد نیز جرم تلقی می شود. سایر موارد خلاف های خاص نوجوانی محسوب می شود. این اعمال شامل نقض مقررات رفت و آمد در اماکن یا اوقات خاص، فرار از مدرسه، فرار و مصرف الکل پیش ازسن قانونی می شود.
    اوضاع و احوال اجتماعی و نیز تجارب در بزهکاری نوجوانان دخیل است. فقر وشرایط سخت زندگی یکی از عوامل است. روابط بین والدین و فرزند و خصوصیات شخصیتی فردی نیز ازعوامل مهمی است که باعث بروز رفتار بزهکارانه می شود.

علاوه برمواردبالا ممکن است نوجوان دچار اختلالات روانی و فیزیولوژیکی گردد که برخی ازآنها عبارتند از:

الف) واکنشهای اضطراب: نوجوانی که دچار اضطراب حاد است احساس ترس ناگهانی بر او چیره می شود، گویی قرار است برایش حادثه بدی رخ دهد. ممکن است بی قرار و نا آرام شود، به سادگی ازجا بپرد و علایم جسمانی مثل تهوع، سردرد، سرگیجه، و استفراغ در اوظاهر می شود، توجه و حواسش منحرف می شود، دچار اختلال خواب می گردد. اگرهیچ گونه دلیل بیرونی آشکاری برای اضطراب حاد نوجوان وجود نداسته باشد ممکن است نگران شود که این حالات او از کجا سرچشمه می گیرد، و در اوضاع و وقایع بیرونی و نسبتاً جزئی به دنبال علت آن باشد. البته با برسی دقیق ترمعمولاً روشن می شود که عوامل به مراتب اساسی تر و پر اهمیت تری که ممکن است نوجوان به آن آگاهی نداشته باشدمانند اختلال در روابط فرزند و والدین، نگرانی درمورد مشکلات بزرگ شدن و ترس احساس گناه در مورد سابقه های جنسی و پرخاشگری.

ب) افسردگی نوجوانان: بسیاری از نوجوانان افسردگی خود را به صورت خستگی و بی قراری وت ظاهر به بیماری نشان می دهند و در حالت افراطی به صورت فعالیت های جنسی، پرخاشگری و نیز رفتار بزهکارانه بروز می کنند. افسردگی نوجوانان معمولاً دو حالت دارد. اول اینکه نوجوان احساس تهی بودن و بی احساسی می کند. گویی که دوران کودکی سپری شده، بی آنکه بزرگسال رشد یافته ای جای آن را بگیرد. این نوع افسردگی ناپایدار است و معمولاًحل شدنی است. نوع دوم افسردگی نوجوان به دشواری ازبین می رود. ریشه های آن در جربه شکست های مکرر در طی زمان طولانی است. نوجوان ممکن است واقعاً برای حل مشکلات و رسیدن به اهداف شخصی تلاش کرده باشد، ولی به موفقیتی دست نیافته باشد. در این نوع افسردگی نوجوان رابطه اش را با والدین، دوست یا کسی که به شدت به او علاقه داشته از دست می دهد.

ج) خود کشی: خودکشی نوجوان معنای آن است که او برای زندگی مشکل تر از مرگ جلوه کرده است. درصد قابل توجهی از نوجوانانی که به مراکز درمانی ارجاع می شوند کسانی هستند که یادست به خودکشی زده، یا نقشه خودکشی درسرداشته اند. این افراد عموماً درفاصله سنی 15-25سالگی هستند. تعداد دخترانی که دست به این کارمی زنند بیش ازپسران است هرچند که خود کشی پسران بیشتر به نتیجه می رسد و دختران غالباً طوری خود کشی می کنند که امکان نجاتشان بیشتر است. آشکارترین دلیل خودکشی نوجوان، احساسات منفی و نا امیدی و ازدست دادن کنترل خود است. احساس گناه شدید، احساس تنهایی و بی کسی و بی پناهی ،فقدان حمایت از نوجوان، ناتوانی درکنترل فشارهای وارده، ناتوانی در کنترل احساسات و رشد نیافتگی و عدم آمادگی برای مقابله بامشکلات پیش روی نوجوان مهمترین دلایلی است که ممکن است او را به فکر یا عمل خود کشی وادار می سازد.

گرایشات جنسی نوجوانان

تمایل جنسی، چگونگی مجذوب شدن جنسی و عاشقانه شما به افراد دیگر، به همجنس، جنس مخالف ، و یا به هر دو جنس می باشد که این جاذبه به طور معمول از سال های بعد نوجوانی شروع می شود.

هویت جنسی متفاوت است و حس درونی، زن و مرد بودنتان را مشخص می کن؛ به طور معمول از سالهای کودکی و به صورت جدی تر از نوجوانی شروع می شود.

موریس دبس در تشریح دوران نوجوانی می گوید: “دیر یا زود غریزه جنسی، به ویژه در پسران، تا سر حد جنون نفوذ می کند و تحریکات شهوانی، همچون تصادم امواج با ساحل، شروع به مبارزه می نمایند . این غریزه آن گونه قدرتمند است که مرکز تاثیرگذاری برای تمام آرزوهای اعضای دیگر بدن می گردد . اما تاثیرات غیر مستقیم آن بسیار بیشتر است. وجود آن به کلی زندگانی عاطفی و تظاهرات محبت آمیز انسان را تحت تاثیر قرار می دهد. تا جایی که اگر در 13 یا 14 سالگی مکان محدودی را در عاطفه اشغال کرده باشد، سه یا چهار سال بعد، مالک اصلی آن می شود و آن گاه است که تمام تظاهرات محبت آمیز انسان از غریزه جنسی سرچشمه می گیرد.”

با این وجود، باید توجه داشت که در این مرحله، چنانچه این علاقه مندیها در چارچوب شرع و قانون مهار نشوند، ممکن است به مسئله ای پرمخاطره تبدیل شوند. به همین خاطر، مناسب است در سنین حساس بلوغ با تقویت اراده نوجوانان و ارائه آگاهیهای لازم آنان را به خویشتن داری و پی گیری فعالیتهای سالم تشویق نمود تا در این دوران پر اضطراب و خطرآفرین، در مسیری سالم و خداپسندانه گام بگذارند و به سلامت از طوفانهای جنسی بگذرند .

در طی سالهای نوجوانی، فشارهای هم جنس رایج است. برخی از نوجوانان ممکن است از نظر جنسی تجربه ای داشته باشند. اما این تجارب اولیه همیشه به این معنا نیست که نوجوان در بزرگسالی همجنس باز و یا دو جنسی خواهد شد. هرچند برای برخی از نوجوانان همان جاذبه ی جنسی محو نمی شود و قویتر می شود.

گاهی والدین، آگاهانه یا از سر نا آگاهی، رفتارهای جنس مقابل را در فرزندان خود تقویت می‌نمایند. خریدن لباس‌ها و اسباب بازی‌های پسرانه برای دختران یا بر عکس، آرایش مو و حتّی نحوه‌ ی گفت و گوی والدین با فرزندان، موجب می‌شود کودکان، نقش‌ها و هویّت جنسی خود را به درستی نشناسند و در دوره‌ی نوجوانی و بزرگسالی در پیروی کردن از آن نقش‌ها با مشکل مواجه شوند. وجود رفتارهای پسرانه در دختران و رفتارهای دخترانه در پسران نشانه‌ی شیوه‌ های نادرست تربیتی است. بررسی‌ها نشان می‌دهد کودکانی که با این سبک تربیتی پرورش می‌یابند، آمادگی بیش‌تری برای گرایش به افراد هم‌جنس دارند.

علاوه بر این، در خانواده هایی که پدر مقتدر و کار آمد حضور ندارد و یا روابط پدر با کودک، تحقیر کننده و توهین آمیز است، کودک تسلیم شدن در برابر دیگران را می‌آموزد و میل به هم‌جنس در او تقویت می‌شود.
در سنین نوجوانی و قبل از آن فشار گروه همسالان افزایش می‌یابد. بچّه‌ها برای حفظ دوستی، احساس تعلّق و ارزشمندی و کسب تأیید از طرف گروه، تا حدّ زیادی به نظرات همسالان خود تکیه می‌کنند. دوستی‌ها و معاشرت‌های ناسالم با افرادی که درمرحله‌ی بیداری جنسی هستند، نوجوان را در معرض وسوسه قرار می‌دهد و بر تصمیم او برای گرایش به رفتارهای جنسی مخاطره آمیز تأثیر می‌گذارد.

گاهی بی‌توجّهی والدین نسبت به رعایت حدود روابطشان در حضور فرزندان و هم‌چنین عدم نظارت بر نوع رابطه‌ی اعضای خانواده و بستگان نزدیک با کودک، زمینه را برای بیداری غرایز جنسی و تحریک کنجکاوی‌های کودک فراهم می‌سازد.
علاوه بر عوامل ذکر شده، بدآموزی‌های اجتماعی نیز در گرایش کودکان و نوجوانان به هم‌جنس گرایی دخالت دارند. مشاهده‌ی روابط افراد هم‌جنس یا غیر هم‌جنس با یکدیگر، عکس‌ها و فیلم ها، مطالعه‌ی کتاب‌های نامناسب، شنیدن کنایه‌ها و سخنان نا به جای دیگران و تقلید از الگوهای غلط، احتمال رفتارهای انحرافی را افزایش می‌دهد.

حل موارد حاد گرایشات جنسی، تنها به مدد اشخاص آگاه و کارشناسان ممکن است و باید از برخوردها و درمانهای خود ساخته و سلیقگی خودداری کرد .

مصرف سیگار و مواد مخدر در نوجوانان
مشکلات نوجوانان

مصرف سیگار و مواد مخدر در نوجوانان

استعمال سیگار در نوجوانان، بیشتر جنبه خود نمایی دارد و آرام آرام برای کسب لذت صورت می گیرد. آغاز مصرف سیگار در سنین جوانی و میانسالی ممکن است تاثیر چندانی بر خلقیات فرد نداشته باشد، ولی تجربه استعمال سیگار تا قبل از بیست سالگی یعنی در بحرانی ترین سنین نوجوانی، به این سبب که دوران شخصیت سازی نوجوان است و هر تجربه ای را تا آخر عمر فرا راه خود قرار می دهد، بسیار خطرناک است.

در علل رو آوردن نوجوانان به مصرف دخانیات موارد زیادي مطرح شده اند. مستعد بودن فرد به داشتن رفتار هاي پرخطر ناشی از نحوه تعاملات فرد با محیط است. نوجوانان و جوانانی که از خانواده دور می شوند و تعاملات عاطفی و حمایتی خود را با خانواده از دست می دهند، بیشتر به سمت همسالان خود رفته و از آنان تاثیر می گیرند. حتی تاثیر همسالان از والدین نیز بیشتر است. نوجوانان و جوانانی که مستعد به انجام یک رفتار پر خطر هستند به انجام دیگر رفتار هاي پر خطر نیز مستعد تر می شوند به طور مثال نوجوانان و جوانانی که به مصرف دخانیات روي می اورند بیش از دیگر افراد در گروه سنی خود، به مصرف مواد مخدر و یا داشتن رفتار هاي پر خطر جنسی گرایش دارند. بنابراین مصرف دخانیات در این گروه هاي سنی را باید جدي گرفت زیرا می تواند نشانی از شروع دیگر مخاطرات اجتماعی براي آنان باشد. در این میان تبلیغات فریبنده و هیجان آور و جذاب صنایع دخانی نیز نوجوانان و جوانان را مورد بمباران هاي تبلیغاتی خود قرار داده اند و در تبلیغ هاي خود افراد سالم و شاداب و فعالی را نشان می دهند که در کنار هم ساعات خوشی می گذرانند و در حال مصرف دخانیات هستند و با این تصاویر این باورهاي غلط را ترویج می دهند که:

  • مصرف دخانیات راهی به سوي بزرگ شدن و بالغ شدن است.
  • افراد معروف و مشهور و مورد توجه در جامعه، دخانیات مصرف می کنند
  • مصرف سیگار باعث راه یابی به جمع دوستان می شود.
  • سیگار و به طور کلی مصرف دخانیات نشانه آزادي و استقلال است.
  • همه دنیا سیگار می کشند.
  • مصرف دخانیات روشی براي کسب آرامش و کاهش اضطراب است.

بدیهی است بدون حمایت عاطفی از نوجوانان در محیط خانواده، فشار همسالان و باورهاي غلطی که توسط تبلیغات فریبنده شرکتهاي دخانی به گروه نوجوانان تحمیل می شود، شاهد افزایش روزافزون مصرف مواد دخانی در نوجوانان و عوارض مرگبار آن در بزرگسالی خواهیم بود .

عوامل موثر بر شروع مصرف دخانیات در نوجوان و جوانان:

سال ها این مسئله که چرا گروهی از نوجوانان و جوانان به سمت مصرف دخانیات می روند و گروهی دیگر به این سمت کشیده نمی شوند مورد بحث و بررسی بوده است. مطالعات زیادي روي وابستگی هاي اجتماعی افراد، آموزه هاي اجتماعی کسب شده در جامعه و روابط بین فردي و مهارت هاي ارتباطی، موارد زیر را بعنوان مهم ترین عوامل شروع مصرف مواد دخانی مشخص کرده است:

  • مصرف دخانیات توسط والدین و یا دوستان صمیمی
  • ناکافی بودن و یا نداشتن اعتماد به نفس
  • افت تحصیلی، اخراج از مدرسه
  • داشتن نگرش مثبت نسبت به مصرف دخانیات
  • اشتغال ذهنی و یا اشتغال به دیگر نگرش هاي خطر ساز
  • فقدان مهارت «نه گفتن»
  • وجود احساس اضطراب و یا خلق افسرده

مواردي که نوجوانان و جوانان را به سمت مصرف مواد دخانی سوق می دهد و جزیی از ترفندهاي صنایع دخانی براي جذب مصرف کننده بیشتر است شامل موارد زیر است:

احساس جذاب شدن، مورد توجه بودن، مستقل شدن، بزرگ شدن، اجتماعی شدن، پذیرفته شدن توسط همسالان (فشار همسالان، الگوگرفتن از هنرپیشه ها، باورهاي غلط مثل اینکه سیگار کشیدن موجب رفع عصبانيت، رفع خستگي، رفع دلشوره و اضطراب، تقويت ذهن و هضم غذا می شود، ساده انگاري در مورد مصرف قلیان به عنوان یک ماده دخانی کم خطرتر از سیگار.

باید توجه داشت که کلمات فریبنده و فریبکارانه اي همچون قلیان برای براي آب درمانی  و یا  توتون میوه اي و یا  سیگار سبک یا لایت  هیچ کدام از مضرات مواد دخانی را کاهش نمی دهد بلکه حتی فرد را تشویق به مصرف بیشتر بدون توجه به اثرات مضر آن می کند و در نهایت منجر به صدمات بیشتري می شود.

 

دوستی ها و روابط نوجوان

نوجوانان در این دوران عاشق دوستی و رفاقتند و ترس از تنهایی، نوجوان را برمی‌انگیزد تا به سوی ارتباط با همسالان خود به صورت افراطی روی بیاورد و همبستگی گروهی در این دوره قوی‌تر از سایر مراحل زندگی است و اغلب به عنوان یک شاخص موفقیت برای بیشتر نوجوان‌ها محسوب می‌شود. گاهی شدت دوستی و وابستگی به حدی است که نوجوان خانواده خود را رها کرده و حتی حاضر است برای دوست خود جانش را فدا کند.

عموما عشقی که در نوجوانی و آغاز جوانی به دست می‌آید، تنها هیجانی زودگذر است و به سرعت از بین می‌رود. نوجوان دستخوش هیجاناتش است. یکی از این هیجانات علاقه‌ای است که به جنس مخالف نشان می‌دهد. این عشق از شناخت به دست نیامده و همین ماجرا را به تلخی می‌کشاند. بسیاری از نوجوانان طرف مقابلشان را حتی خود انتخاب نمی‌کنند. دوستشان که رابطه‌ای با جنس مخالف دارد، پیشنهاد می‌کند که او نیز با دوست طرف مقابلشان ارتباط برقرار کند. به همین سادگی. حتی داستان از دیدن چهره­ی زیبا و فریفته‌شدن فرا‌تر می‌رود و فرد بدون آن­که فرد مقابلش را ببیند عاشق او می‌شود! انتظار دارید این دوستی پایان زودگذری نداشته باشد؟

نوجوانان نمی‌دانند که هیجانشان برای آن­که بودنش توجیه شود، نیاز به استدلال دارد. برای همین شروع می‌کنند به استدلال‌بافی که این فرد مقابل، همان است که همیشه به دنبالش بوده‌اند. زمان به آن‌ها نشان خواهد داد که این­گونه نیست و حرف علمی روان‌شناسان بر پایه اصولی است.

متاسفانه والدین و جامعه و دست‌اندرکاران آن به جای این­که مستدل و منطقی و با پذیرش میل طبیعی نوجوان به جنس مخالف به او بفهمانند که این هیجانی که تجربه می‌کند چه پایه­ی سستی دارد، با پرخاشگری هیجان او را شدید‌تر می‌کنند. در عین حال انسان همیشه در طلب بیشتر آن چیزی است که بیشتر منع می‌شود و نوجوان‌ها نیز انسان هستند.

Just Friend اصطلاحی است که بسیاری از پسران و دختران برای توجیه رابطه­ دوستیشان با جنس مخالف می‌گویند. این اصطلاح که معنای دیگر آن در نظر نوجوانان «دوستی پاک» است، به معنای آن است که می‌شود با یک فرد از جنس مخالف دوست شد، بدون آن­که انگیزه­ جنسی در میان باشد و ارتباط غیرشرعی و غیراخلاقی و در یک کلام «ناپاک» وجود داشته باشد. دکتر دیوید باس، به صراحت تاکید می‌کند که دوستی صرف با جنس مخالف امکان‌پذیر نیست. دوستی با جنس مخالف، تابع شرایط جنسیت زن و مرد است. جنس مذکر ـ آگاه یا ناآگاه ـ در رابطه­ دوستی با جنس مخالف به دنبال رابطه­ جنسی است و جنس مونث به دنبال یافتن حمایت عاطفی و روانی و اجتماعی. این دو انگیزه­ متفاوت دیری نمی‌پاید که نارضایتی ایجاد می‌کند و یا رابطه­ جنسی با اجبار برقرار می‌شود که احساس گناه و از دست دادن حمایت عاطفی را در دختر ایجاد می‌کند و او را از رابطه بیرون می‌برد و یا این رابطه ایجاد نمی‌شود که پسر رابطه را ترک می‌کند.

این علائم می تواند نشان‌دهنده ارتباط نوجوان شما با جنس مخالف باشد:

  • پنهانکاری
  • اضطراب و استرس
  • دگرگونی‌های خلقی و رفتاری
  • استفاده افراطی از وسایل ارتباطی (تلفن ‌همراه)
  • تغییر در ظاهر و پوشش
  • افت تحصیلی
  • عوض شدن شبکه دوستان
  • پنهانکاری در مسائل مالی
  • بی‌نظمی در رفت وآمدها

برای این‌که نوجوان را از آسیب روابط با دوستان و جنس مخالف مطلع سازید این راهکارها ضروری به نظر می‌رسد:

  • پدر و مادر باید در مورد قوانینی که در زمینه رابطه با جنس مخالف وجود دارد، به اتفاق نظر برسند.
  • از سرزنش و تحقیر نوجوان و زدوخورد فیزیکی بشدت اجتناب کنید.
  • در فضایی آرام، حرف‌های نوجوان خود را بشنوید و با او صادق باشید.
  • با دوستان نوجوان خود و خانواده‌های آنها آشنا شوید و ارتباط برقرار کنید.
  • درباره خطر روابط جنسی در دوران نوجوانی و عواقب و مشکلات بعدی آن با فرزند خود صحبت کنید و اگر حرف شما را نپذیرفت از سوم شخص مورد اعتماد (مشاور و روان‌شناس) بهره بگیرید.
  • درباره افراد سودجو به نوجوان اطلاعات دهید.
  • معنویت و گفت‌وگو با خداوند را در نوجوان پرورش دهید.
  • از تکنیک‌های شناخت درمانی و ریلکسیشن برای کاهش اضطراب نوجوان بهره بگیرید.

افسردگی نوجوانان

افسردگی در نوجوانان فراتر از کج‌خلقی‌های معمول این سن‌وسال است. افسردگی یک بیماری جدی است و همه‌ی جنبه‌های زندگی نوجوان را تحت شعاع قرار می‌‌دهد. خوشبختانه افسردگی در نوجوانان قابل‌درمان است و والدین می‌توانند به فرزند خود کمک کنند. عشق، راهنمایی و همراهی شما می‌تواند به نوجوان افسرده کمک کند تا به این بیماری غلبه کند و به زندگی بازگردد.

افسردگی در نوجوانان خیلی بیشتر از آنچه تصور می‌کنید به آنها صدمه می‌زند. درواقع آمار تقریبی نشان می‌دهد که از هر پنج نوجوان، یکی از آنها در مقطعی از نوجوانی دچار افسردگی می‌شود.

افسردگی باعث می‌شود که فرد انرژی نداشته باشد و نتواند تمرکز کند. این مسئله در مدرسه به غیبت زیاد، نمره‌های پایین و کلافه شدن از تکالیف منجر می‌شود. این مشکل به‌خصوص وقتی قابل‌توجه‌ است که نوجوان قبلا دانش‌آموز خیلی خوبی بوده باشد.

بسیاری از نوجوانان افسرده از خانه فرار می‌کنند یا قصد فرار دارند. این کار معمولا برای جلب توجه انجام می‌شود.

نوجوانان افسرده ممکن است از مواد مخدر و سیگار برای خوددرمانی استفاده کنند. متأسفانه مواد مخدر اوضاع را خراب‌تر می‌کند.

افسردگی می‌تواند در نوجوان باعث احساس زشت‌بودن، خجالت زدگی، شکست‌خوردگی و بی‌ارزش بودن شود.

ممکن است که نوجوانان از اینترنت به عنوان راهی برای فرار از مشکلات استفاده کنند. ولی استفاده‌ی بیش‌ازحد از تلفن‌ هوشمند و اینترنت، فقط تنهایی آنها را بدتر می‌کند و افسردگی در نوجوانان را تشدید می‌نماید.

گاهی اوقات پسران قربانی خشونت قلدرهای مدرسه می‌شوند. این مسئله باعث افسردگی در نوجوانان می‌گردد. به‌ همین خاطر ممکن است که آنها به خشونت و پرخاشگری پناه ببرند.

افسردگی در نوجوانان ممکن است به مشکلات روحی دیگری هم منجر شود. این مشکلات اختلالاتی در غذا خوردن و خودآزاری را شامل می‌شوند.

افسردگی می‌تواند درد زیادی را برای فرزند نوجوان شما ایجاد کند. این مسئله حتی ممکن است زندگی تمام اعضای خانواده را مختل کند.

کارهای زیادی هستند که می‌توانید برای کمک به فرزند خود انجام دهید. اولین قدم این است که بدانید افسردگی در نوجوانان چه علایمی دارد. باید بدانید که اگر علایم هشداردهنده را دیدید، چه اقداماتی انجام دهید.

علایم و نشانه‌های افسردگی در نوجوانان عبارت‌اند از:

  • ناراحتی یا ناامیدی
  • پریشانی، عصبانیت یا پرخاشگری
  • گریه‌ی مداوم
  • دوری کردن از دوستان و خانواده
  • بی‌علاقگی به فعالیت‌ها
  • عملکرد ضعیف در مدرسه
  • تغییراتی در عادت‌های خورد و خوراک
  • بی‌قراری و بی حوصلگی
  • احساس گناه و بی‌ارزش بودن
  • بی‌شوقی و نداشتن انگیزه
  • خستگی و کمبود انرژی
  • عدم تمرکز
  • درد بی‌دلیل
  • فکر کردن درمورد مرگ و خودکشی

اگر فکر می‌کنید که نوجوان شما افسرده است، نگرانی‌ خود را مهربانانه با او در میان بگذارید.حتی اگر مطمئن نیستید که مشکل نوجوان شما افسردگی است، به رفتارها و احساسات مشکل‌زای او توجه نشان دهید. با او صحبت کنید. به او بگویید که کدام علایم افسردگی را در او دیده‌اید که تا این حد نگران شده‌اید. از فرزند خود بخواهید تا به شما بگوید که چه حسی دارد. آماده باشید و عمیق و باعلاقه به او گوش دهید. سؤالات زیادی از او نپرسید، چرا که بسیاری از نوجوانان دوست ندارند تا اطراف‌شان شلوغ شود یا کسی برای آنها دل‌ بسوزاند. ولی به او بفهمانید که آماده هستید تا برای حمایت از او هر کاری انجام دهید. با متخصصی که انتخاب کرده‌اید درمورد انتخاب‌هایی که برای درمان دارید صحبت کنید. روان درمانی معمولا درمان خوبی برای افسردگی خفیف تا متوسط است.ممکن است که فرزند نوجوان شما درطول درمان افسردگی، درمان شود. اگر درمان نشد، ممکن است که پزشک دارو هم تجویز کند. درمان‌های معمول برای افسردگی، روان‌درمانی، دارو درمانی و ایجاد تغییراتی در سبک زندگی هستند.

فرار از خانه و مدرسه در نوجوانان
افت تحصیلی نوجوان

افت تحصیلی نوجوان

اگر نوجوانی در خلال یک سال تحصیلی خاص در مدرسه ثبت نام نموده و آن را به هر دلیل (به جز مرگ) بدون آنکه فارغ التحصیل شود یا به مدرسه دیگر انتقال یابد، ترک نماید، افت تحصیلی می نامند.

چهار نوع موقعیت وجود دارد که تحت آن شرایط، دانش آموزان ترک تحصیل می کنند و دبیرستان را قبل از اتمام ترک می گویند:

  1. آنهایی که در مدرسه مسائل بحرانی دارند یا اینکه هیچ رابطه ای مابین مدرسه و شغل موفقیت آمیز آینده ی خود نمی بینند.
  2. آن دسته از افرادی که مدرسه را ترک می کنند تا بتوانند به خانواده خود کمک نمایند و به همین دلیل، بودن در مدرسه را نامربوط به زندگی می دانند.
  3. آنان که مدرسه را ترک می کنند، چون تجربه شکست در مدرسه را دارند، با خودشان مشکل دارند و از آینده بیمناک اند و یا شاید به دلیل فقر.
  4. آنانی که مشکل درسی در مدرسه دارند و به دلایل مختلف با مدرسه جور نشده اند.

دلایل افت تحصیلی نوجوانان:

  1. درگیری عاطفی دانش آموز
  2. ضعف تحصیلی مباحث آموزشی قبلی
  3. درگیری با مسائل بلوغ و تغییرات خلقی
  4. عدم داشتن انگیزه
  5. افسردگی فرد یا نا آرامی محیط خانواده
  6. عدم انتخاب رشته مناسب
  7. مشکلات دانش آموز با معلمان یا فضای مدرسه
  8. عدم یادگیری شیوه های مطالعه
  9. عدم اولویت بندی مناسب در کارها
  10. تغذیه نامناسب

از آنجا که امتحانات، ملاک موفقیت تحصیلی به حساب می آیند، لازم است زمینه هایی فراهم شود تا تعداد بیشتری از دانش آموزان به خوبی از عهده آن ها برآیند. اساسی ترین راهبرد، کمک های جبرانی برای دانش آموزانی است که نمی توانند از عهده انجام امور تحصیلی خود برآیند و بدیهی است اولین گام نیز قرار دادن آنان در شرایطی است که موفقیت را هرچند در سطحی پایین تجربه کنند، زیرا چنین امری سبب افزایش عزت نفس آنها می شود و در پیدایش نگرش مثبت به مدرسه نقش به سزایی دارد. یکی از مشکلات اساسی دانش آموزان در مدرسه رقابت با دیگران است که به ایجاد اضطراب و در نتیجه کاهش عملکرد آنان می انجامد. به معلمان توصیه می شود که برای رفع این مشکل بازخورد و پاداش را به صورت فردی و بر اساس پیشرفت هر دانش آموز نسبت به سطح قبلی خودش بیان دارند و از مقایسه دانش آموزان با دیگران بپرهیزند. معلمان باید با روش های مختلف مانند حمایت از این دانش آموزان، ترغیب آنان به انجام تکالیف، و با تغییر تدریجی عادات آنها، افت تحصیلی نوجوانان را کاهش دهند.

برای حل مشکل افت تحصیلی در مدرسه باید:

  1. معلمان به دانش آموزان اطمینان دهند که تکلیفی به آنان واگذار نمی شود که خارج از توان آنها باشد.
  2. بر کار و تکلیف دانش آموزان تا رسیدن به موفقیت، نظارت کافی اعمال کنند.
  3. به موفقیت های آنها توجه کنند و تا هنگامی که به صورت مستقل قادر به انجام تکالیف خود شوند تشویقشان کنند.

به طور کلی، استفاده از تشویق های کلامی، بهره گیری از آزمون ها و نمرات به منظور ایجاد انگیزش، عرضه محرک های جالب و تازه، بیان مطلب از آسان به دشوار، پرهیز از ایجاد رقابت های نامناسب در بین دانش آموزان، استفاده از مثال های آشنا به هنگام آموزش و موقعیت های تازه  در هنگام کاربرد مطالب، استفاده از روش های متنوع تدریس و تشویق یادگیرندگان به مشارکت در جریان یادگیری نیز کمک موثری برای معلمان محسوب می شوند تا بتوانند در دانش آموزان ایجاد انگیزه کنند.

فرار از خانه و مدرسه

فرار نوجوانان حاصل تعامل عوامل متعددی در سطح فرد، خانواده، مدرسه و جامعه است. به نظر می رسد اغلب نوجوانی که فرار می کنند شرایط بسیار دشواری را در خانواده خود تجربه کرده اند. آنها معمولاً خشمگین، مضطرب، ناامید، افسرده و بی پناه هستند. احساس ناامنی می کنند و تحت فشارهایی قرار می گیرند که از حد تحمل شان فراتر می رود، در نتیجه از خانه فرار می کنند.

فرار به معنای ترک کردن خانه یا محل اقامت یا گذراندن یک شب خارج از محل زندگی بدون اجازه قیم قانونی است. در این جا لازم است به این نکته توجه داشته باشیم که بین نوجوان فراری و نوجوان رانده شده تفاوت دارد. نوجوان فراری بر اثر عوامل مختلفی به انتخاب خودش از خانه خارج شده و فرار می کند در حالی که نوجوان رانده شده از خانه خارج می شود چون انتخاب دیگری ندارد. البته عملاً فرارها در طیفی از هردو نوع اتفاق می افتند، یعنی وقتی شرایط رانده شدن وجود دارد و فرد ناگزیر از فرار است، راه فرار را انتخاب می کند. ولی باید توجه داشت که این شرایط در هر مورد خاص با موارد دیگر تفاوت دارد.

هدف از فرار ايجاد تغيير در شرايط موجود است كه براي كسب امنيت رواني و امنيت محيطي صورت مي گيرد. هدف از امنيت رواني رسيدن به رضايت از زندگي است. گاهي فرار مي تواند به دليل وجود زمينه هاي دروني و پنهاني اختلال هاي شخصيت، بيماري هاي روحي و رواني و اختلالات خلقي باشد. اين مورد با رفتارهايي همراه است كه از سوي ديگران و جامعه كژرفتاري تلقي مي شود.

كسب امنيت محيطي براي رهايي از سلطه والدين با شرايط آزاردهنده اي است كه عرصه زندگي را بر نوجوان تنگ كرده و نوجوان براي بهبود شرايط زندگي و دور شدن از ناامني محيطي مانند خشونت، اعتياد، فقر، طلاق و جدايي والدين، سوءاستفاده هاي جسمي و جنسي، تحقير و طرد شدن، شرايط تحميلي مانند ازدواج اجباري يا ممانعت از تحصيل و علل ديگر اقدام به فرار مي كند. گاهي فرار به قصد كسب امتياز براي به دست آوردن شرايط دلخواه است. فرار نوجوان در واقع نوعي اعتراض نسبت به شرايطي است كه به نظرش غيرقابل تحمل، تغيير ناپذير و ناعادلانه مي آيد. نوجوان اين حركت را معمولاً زماني انتخاب مي كند كه از هر راه حل ديگري نااميد شده باشد.

در مورد فرار از منزل در نوجوانی، تفاوتی بین دختر و پسر نیست. یعنی اگر پسری تا وقتی تحت قیمومیت والدین یا والدین قانونی یا موسسه ای است، بدون اجازه به منزل نیاید و شب را جایی دیگر بگذراند همان تشخیص فرار از منزل را دارد. اما حساسیت نسبت به فرار دختران از منزل بیشتر است و با توجه به خطرات بیشتری که دختران را تهدید می کند شاید این حساسیت مناسب باشد. این تفاوت حساسیت به رفتارهای پسران و دختران غلط است؛ یعنی لازم است ما بدانیم که یک پسر نوجوان هم در معرض بسیاری از خطرات مثل رفتارهای خلاف قانون، مصرف مواد مخدر و رفتارهای نامناسب جنسی چه سوء استفاده کردن و چه سوء استفاده شدن جنسی است و باید نظارت دقیق و مناسب بر رفتار او اعمال شود یعنی خانواده ها فکر نکند فقط دختران شان آسیب پذیرند و خطری پسرانشان را تهدید نمی کند.

وقتي نوجوان يك اشتباه جدي را ارائه مي دهد مشاوره با افراد متخصص ضروري مي شود. اين كار نشان دهنده شكست يا ناتواني شما در تربيت نوجوان تان به عنوان يك والد نيست، بلكه بيشتر از هر چيزي نشانه شدت نياز نوجوان شما به كمك است. وقتي يك نوجوان دائماً رفتار اشتباهي را تكرار مي كند، خيلي اهميت دارد كه بفهميد علت اين رفتار چيست و شما براي حل اين مشكل چه كار بايد بكنيد.

اگر نوجوان با والدينش ارتباط برقرار نمي كند احتمالاً يك مشاور با تجربه كه قصد ندارد نوجوان را داوري كند و براي ايجاد ارتباط و اعتماد با او وقت صرف مي كند، مي تواند سر صحبت را با او باز كند. اما نوجواني كه با مشاور هم ارتباط برقرار نمي كند، ممكن است دچار مشكلات جدي روحي و رواني باشد و در اين صورت، بررسي او توسط افراد متخصص ضروري است. مشكل فرار نوجوان از خانه فقط مربوط به نوجوان نيست بلكه همه اعضاي خانواده در ايجاد اين وضعيت نقش دارند. پس براي علت يابي هم مفيد است هر يك از اعضاي خانواده بفهمند كه چرا و چگونه موانع ارتباطي ايجاد شده اند و حالا چه بايد بكنند. مشاور مي تواند به آنها مهارت هاي ارتباطي لازم را آموزش دهد.

استعدادیابی و تست هوش

آنچه در کتاب‌های فرهنگ لغت دیده می‌شود، این است که استعداد همان مواهب طبیعی فرد هست به‌عبارت‌دیگر توانایی یا ظرفیت خدادادی هر فرد را استعداد می‌گویند؛ که معمولاً یک محدوده‌ای از خلاقیت و توانایی‌های فیزیک را شامل می‌شود. همه ما استعداد داریم ولی در شناسایی آنها خیلی موفق نیستیم. حتی ممکن است خیلی از آنها در درس و کار با چشمان خود دیده باشیم ولی آنها را نادیده می‌گیریم. اگر نوجوان بداند چه استعدادهایی دارد به منبع بسیار بزرگی دست‌یافته است که به موفقیتش در همه جنبه‌های زندگی‌ ازجمله انتخاب رشته تحصیلی و کسب‌وکار در آینده کمک می‌کند.

مسیر موفقیت هر کس با خودباوری او آغاز می‌شود. خودباوری همان شناخت و پذیرش واقعی استعدادها و توانایی‌های فردی است که موجب می‌شود فرد به نقاط قوت و ضعف خود پی ببرد و برای موفقیت تحصیلی و شغلی خود نقاط قوت خود را تقویت و نقاط ضعف را کمرنگ کند. درواقع شناخت هوش و استعداد ابزاری است برای ایجاد و تقویت خودباوری.

در دنیای کنونی بر هیچ‌کس پوشیده نیست که داشتن توانایی و استعداد تا چه حد می‌تواند مسیر پیشرفت را برای فرد آسان کند و موجب خوشبختی او شود. تئوری‌های زیادی در خصوص انواع هوش و استعدادها مطرح‌شده است.

قرن کنونی که به‌سرعت در حال تغییر است و برای اینکه در درس و کار موفق شد لازم است با این تغییرات همسو شد. بهتر است شناخت توانایی‌ها و استعدادهای خود و کودکان خود را جدی بگیرید و بر اساس آن آسان‌تر پیشرفت کنید.

از دست دادن زمان به معنای از دست دادن فرصت‌ها برای دیده شدن و موفق شدن در جامعه است.

اختلال سلوک

اختلال سلوک شامل مجموعه از رفتارهای مستمر و مکرر است که هنجارهای اجتماعی یا حقوق دیگران را نقض می کنند. این افراد ممکن است در تنظیم هیجانات قوی و خشمگینانه خود مشکل داشته باشند و یا از بعضی هیجانات مانند همدلی یا عذاب وجدان و احساس گناه برخوردار نباشند. برای کسب منافع خود از دیگران بیگاری می کشند. سطح اضطراب این افراد کم است و به همین دلیل فعالیت هایی را ترجیح می دهد که هیجان انگیز و حتی خطرناک باشند.

رفتارهایی که افراد مبتلا به اختلال سلوک انجام می دهند، به چهار گروه تقسیم می شود :

  • پرخاشگری

رفتارهای پرخاشگرانه ای انجام می دهد که به دیگران آسیب می رساند. معمولا به صورت رفتارهایی که در زیر آمده نمود پیدا می کند:

  • به دیگران زور می گوید و قلدری می کند و یا آنها را تهدید می کند.
  • اولین نفریست که دعوا های فیزیکی را شروع می کند.
  • برای آسیب رساندن به دیگران از یک وسیله خطرناک استفاده می کند.
  • با مردم برخورد فیزیکی می کند.
  • حیوانات را مورد اذیت و آزار فیزیکی قرار می دهد.
  • با مواجهه چهره به چهره و درگیری شخصی با یک قربانی از او دزدی کرده است (مثلا، زورگیری کرده است)
  • کسی را به زور مجبور به برقراری رابطه جنسی کرده است.
  • خرابکاری و تخریب اموال

رفتارهایی که به تخریب و آسیب املاک خصوصی منجر می شود :

  • عمدا و به قصد وارد کردن صدمات جدی، جایی یا چیزی را آتش زده است.
  • عمدا اموال دیگران را تخریب کرده است.
  • دروغگویی و دزدی
  • به شیادی و دروغگویی می پردازد
  • با استفاده از زور و به قصد دزدی، به خانه، ساختمان، یا اتومبیل کسی وارد شده است.
  • برای به دست آوردن اشیا، یا برای این که دیگران لطفی در حقش بکنند، یا برای فرار از زیر بار مسئولیت، معمولا دروغ می گوید.
  • کالاهای گران قیمت یا نسبتا گران قیمت دزیده است.
  • قانون شکنی
  • اهمیتی به قوانین نمی دهد و به قانون شکنی و نقض قوانین می پردازد؛
  • به رغم اجازه ندادن والدین، شب ها دیر وقت خانه می آید و یا اصلا نمی آید.
  • حداقل دوبار از خانه فرار کرده باشد و یا یک بار برای مدت طولانی فرار کرده و به خانه برنگشته است.
  • معمولا از مدرسه غیبت غیر موجه می کند.

این اختلال در پسرها بیش از دختران رواج دارد و احتمال ابتلا به آن در نوجوانی بیش از کودکی است. نشانه های این اختلال معمولا از کودکی در فرد آغاز می شود و شروع این نشانه ها بعد از سن 16 سالگی بسیار نادر است.

در مجموع برای حل مشکلات روزافزون در کودکان و نوجوانان مبتلا به اختلال سلوک برنامه های درمانی مختلفی ابداع شده است، از جمله مهمترین آنها می توان به مواردی مانند مداخلات رفتاری که در آنها در ازای رفتارهای غیرپرخاشگرانه و رفتارهای اجتماعی مورد قبول، پاداش ارائه می شود؛ آموزش مهارت های اجتماعی، آموزش خانواده و مداخلات دارویی اشاره کرد.

دوستی ها و روابط نوجوان
آنورکسیا

آنورکسیا

آنورکسیا (Anorexia) یک اختلال غذایی است که به‌ موجب آن افراد به خود گرسنگی می‌دهند. این مشکل معمولاً در افراد نوجوان و در زمان آغاز بلوغ شروع می‌شود. افرادی که از آنورکسیا رنج می‌برند دچار کاهش وزن شدید می‌شوند. این کاهش وزن معمولاً 15 کیلوگرم پایین‌تر از وزن طبیعی فرد می‌باشد. افراد مبتلا به آنورکسیا معمولاً افرادی بسیار لاغر هستند اما تصور می‌کنند که اضافه‌ وزن دارند. کاهش وزن آن‌ها به طرق مختلف حاصل می‌شود که برخی از متداول‌ ترین آن‌ها ورزش شدید، استفاده از داروهای ملین و نخوردن است.

افراد مبتلا به این اختلال ترس و واهمه شدیدی از چاق شدن دارند. عادات غذایی آن‌ها نیز از همین ترس ناشی می‌شود.

این افراد حتی بعد از اینکه وزن بسیار زیادی کم می‌کنند و بسیار لاغر می‌شوند این‌کار را تا بیمار شدن و حتی مرگ پیش می‌برند و تصور می‌کنند که هنوز اضافه‌وزن دارند.

عواملی که خطر ابتلا به این اختلال روانی را افزایش می‌دهند، عبارتند از: فشار دوستان و همسالان یا فشار اجتماعی برای لاغر بودن، سابقه اضافه‌وزن مختصر، شخصیت تکامل طلب، وسواسی یا پیروزی‌خواه، استرس روانی یا مشاغل خاص.

به‌منظور پیشگیری از اختلال کم‌خوری عصبی با مشکلات شخصی به‌طور منطقی برخورد کنید. سعی کنید با کمک مشاوران، درمانگران، خانواده و دوستان، مشکلات را برطرف کنید یا با آن‌ها کنار بیایید. درصورتی‌که بیمار خود به وجود اختلال عاطفی واقف شود، کمک بخواهد و همکاری خوبی در طی درمان داشته باشد، این وضعیت قابل درمان است. اما بدون درمان، این اختلال می‌تواند باعث ناتوانی دائمی یا حتی مرگ شود.

آمارها نشان می‌دهد؛ بیمارانی که دچار بی‌اشتهایی عصبی هستند، زیاد دست به خودکشی می‌زنند؛ زیرا عزت‌نفس آن‌ها پایین است. درمان این بیماران ممکن است چندین سال ادامه یابد و البته عود کردن بیماری بخصوص زمانی که فرد تحت استرس قرار بگیرد، محتمل است.

هدف از درمان، این است که بیمار مجدداً الگوی مناسب غذا خوردن را از سر گیرد تا وزن وی به حالت طبیعی بازگردد. بیمار می‌تواند با تمرینات مخصوص برای تغییر رفتار زیر نظر متخصص به این نتیجه مهم دست یابد. انواع داروهای مورد استفاده در روان‌ پزشکی نیز برای این بیماران موثر هستند، اما هیچ داروی مشخصی وجود ندارد که تأثیر آن بر این بیماری قطعی باشد.

همچنین تأکید می‌شود که یک رژیم غذایی مناسب درمان برای بیمار ارائه شود. همچنین امکان دارد که مکمل‌های ویتامینی یا مواد معدنی نیز برای وی تجویز شوند.

اگر یکی از اعضای خانواده شما هم دچار یک نوع اختلال غذایی است، باید بدانید که این افراد به حمایت بسیار زیادی نیاز دارند.

چه امتیازی می دهید

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

نوزده − هفت =